این خصیصه هم در ظهور داوطلبان خود را نشان داده است و هم در موفقیت و عدم پیروزی برنامههای افراد و گروههای سیاسی و از همه مهمتر، در پیروزی و شکست غیرمنتظره افراد.
یکی از جنبههای این ویژگی سیاسی انتخابات ایرانی که معمولا در پی انفجار یک بمب خبری یا بروز یک سونامی سیاسی تبلیغاتی یا عملیات چراغ خاموش یک جریان سیاسی عیان میشود به شیوه و مدل کار انتخاباتی گروههای سیاسی مربوط است.
در ایران رویکرد علمی به پدیده رقابت سیاسی و انتخابات کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به این دلیل خلاقیت فردی و محفلی و بهرهگیری از نیازهای اجتماعی و روانی مردم عامل اصلی پیروزیهای سیاسی است.
در رقابتهای سیاسی امروزه ما جایگاه «ارتباطات سیاسی» و توجه به اسلوب و قواعد این شاخه از جامعهشناسی سیاسی از نظرها دور مانده است.
مثلث مردم- رسانهها- بازیگران سیاسی در تحولات همه جوامع، به خصوص جامعههایی که خود را ملزم به پذیرش تحولات انتخاباتی میدانند بسیار تاثیرگذار است.
سیاستمداران و سیاستگذاران یعنی بازیگران سیاسی و عوامل سیاست ساز و پشت پرده این حوزه، در صورت بهرهمندی از ظرفیتهای موجود در این رابطه سه ضلعی و در صورت پایبندی به قواعد این سیستم، شفافتر و برنامهریزی شدهتر میتوانند عمل کنند.
وجود اقلیت و اکثریت و جابهجایی آنها و شیوههای کسب قدرت سیاسی و از آن مهمتر حفظ آن، دستاوردهای مهم پایبندی به این بخش کوچک از حوزه ارتباطات سیاسی است.
توانمندی گروههای سیاسی با بهرهگیری درست از رسانهها به منظور انتقال ایدهها و برنامههای عملیاتی به مردم و دریافت نیازها و انتظارات جامعه از لابهلای متون و تصاویر رسانهها- در کنار سایر روشهایی که برای این منظور وجود دارد- یکی از امکاناتی است که جامعه سیاسی ما را از شگفتی آفرینی و بالطبع موجهای مقطعی تبلیغاتی و کاری مصون نگه میدارد.
مردم نیازهای خود را از مسیر رسانهها- و البته چند روش دیگر- به سیاستمداران منتقل میکنند و سیاستمداران تمایل خود به حفظ قدرت و پیادهسازی برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت خویش را باز از همین مسیر در جامعه پی میگیرند.
در چنین حالتی «برنامهها» به صورت عیان و پنهان حرف اصلی را خواهند زد و گروههای سیاسی برای کسب و حفظ قدرت به بداخلاقی و یا رفتارهای پرهزینه دست نخواهند زد.